مخرقه
[مَ رَ قَ] (ع اِمص) دروغ گفتن، مولد است(1). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دروغگوئی. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادهء بعد شود. || شرمندگی. || تیرگی. (غیاث) (آنندراج). || (اِ) فوطهء بهم پیچیدهء تافته ای که بازی گران او را هنگام رقصیدن بیکدیگر زنند. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). و رجوع به مخاریق شود.
(1) - بدین معنی و معنی بعد در اقرب الموارد و محیط المحیط ذیل «م خ رق»، و این معنی در منتهی الارب ذیل «خ ر ق» آمده است.
(1) - بدین معنی و معنی بعد در اقرب الموارد و محیط المحیط ذیل «م خ رق»، و این معنی در منتهی الارب ذیل «خ ر ق» آمده است.