آهن گداز
[هَ گُ] (نف مرکب) آنکه آهن گدازد :
بر این روزگاری برآمد براز [ ظ: دراز ]
دم آتش و رنج آهن گداز
گهرها یک اندر دگر ساختند
وزآن آتش تیز بگداختند.فردوسی.
بر این روزگاری برآمد براز [ ظ: دراز ]
دم آتش و رنج آهن گداز
گهرها یک اندر دگر ساختند
وزآن آتش تیز بگداختند.فردوسی.