محمل
[مَ مِ] (ع اِ) مجازاً به معنی معنی و ظرف لفظ. (از آنندراج). معنی کلمه و جمله و عبارت :
بود از شوق خرابات و حرم هر بیتم
لیلی عشوه طرازی که دو محمل(1) دارد.
محمدقلی سلیم.
|| آنچه مطلبی را بدان حمل و تأویل کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و یغفر مادون ذلک، بر چه حمل کنند که هیچ محمل نماند معلوم گشت که سخن ایشان فاسد است و مقصد ایشان باطل. (کشف الاسرار ج2 ص537). || وجه. دلیل.
-محملی برای گفته یا دعوی نبودن؛ دلیلی و وجهی نداشتن.
|| اعتماد. (زمخشری). تکیه گاه: محملی بر او نیست؛ اعتمادی بر او نیست. (یادداشت مرحوم دهخدا).
(1) - موهم معنی کجاوه و تخت روان نیز هست.
بود از شوق خرابات و حرم هر بیتم
لیلی عشوه طرازی که دو محمل(1) دارد.
محمدقلی سلیم.
|| آنچه مطلبی را بدان حمل و تأویل کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و یغفر مادون ذلک، بر چه حمل کنند که هیچ محمل نماند معلوم گشت که سخن ایشان فاسد است و مقصد ایشان باطل. (کشف الاسرار ج2 ص537). || وجه. دلیل.
-محملی برای گفته یا دعوی نبودن؛ دلیلی و وجهی نداشتن.
|| اعتماد. (زمخشری). تکیه گاه: محملی بر او نیست؛ اعتمادی بر او نیست. (یادداشت مرحوم دهخدا).
(1) - موهم معنی کجاوه و تخت روان نیز هست.