محلی
[مُ حَلْ لی] (ع ص) کسی که زینت میکند قبضه و غلاف شمشیر را. رجوع به تحلیه شود. || شیرین کننده. (ناظم الاطباء). شیرین گرداننده. (آنندراج). رجوع به احلاء و تحلیه شود. || آن که بیان می کند و وصف می نماید برای کسی حلیه و آرایش ظاهری وی را. (ناظم الاطباء). رجوع به تحلیه شود. || آن که حلیهء سپاهی را نزد عارض بیاض بیان کند. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
آمد به عرضگاه دلارام من فراز
پیش بساط عارض در جملهء حشم
دادش جواب گفت محلی که هست راست
این است آنچه گفتی و یک ذره نیست کم.
مسعودسعد.
آمد به عرضگاه دلارام من فراز
پیش بساط عارض در جملهء حشم
دادش جواب گفت محلی که هست راست
این است آنچه گفتی و یک ذره نیست کم.
مسعودسعد.