محرمیت
[مَ رَ می یَ] (ع مص جعلی، اِمص) محرم بودن. محرمی. رازداری : و عقل مرد را به هشت خصلت بتوان شناخت... چهارم موضع شناختن راز و وقوف بر محرمیت دوستان. (کلیله و دمنه). رجوع به محرم شود. || خویشی. حرام بودگی نکاح به سبب خویشی نزدیک.
- صیغهء محرمیت؛ اجرای صیغهء عقد منقطع میان دختر و مردی تا از راه مصاهرت، مادر دختر و یا دختر مادر بر مردی بیگانه محرم شود.
- صیغهء محرمیت؛ اجرای صیغهء عقد منقطع میان دختر و مردی تا از راه مصاهرت، مادر دختر و یا دختر مادر بر مردی بیگانه محرم شود.