محرق
[مُ رَ] (ع ص) نیک سوخته شده به آتش. (از منتهی الارب). مشتعل و افروخته. (ناظم الاطباء). سوزانیده شده. (غیاث). سوخته شده. (ناظم الاطباء) :
دیو دزدانه سوی گردون رود
از شهاب او محرق و مطعون شود.
مولوی (مثنوی ص244).
- رصاص محرق؛ ارزیز سوخته. (یادداشت مرحوم دهخدا).
دیو دزدانه سوی گردون رود
از شهاب او محرق و مطعون شود.
مولوی (مثنوی ص244).
- رصاص محرق؛ ارزیز سوخته. (یادداشت مرحوم دهخدا).