محاکمه
[مُ کَ مَ] (ع مص) با کسی بحکم شدن. (زوزنی). بردن کسی را پیش حاکم به خصومت. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). و رجوع به محاکمه شود. || در اصطلاح فتیان تداعی و تناکر است در عیب پیش زعیم قوم یا نزد حکمی که دو خصم بدو راضی باشند. (نفایس الفنون علم فتوت).