مجیز
[مَ] (اِ)(1) در تداول عامه تملق. چاپلوسی. چرب زبانی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مجیز کسی را گفتن؛ از او چاپلوسی کردن. تملق گفتن از او. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادهء بعد شود.
(1) - ممال از مجاز عربی. (فرهنگ فارسی معین). مرحوم دهخدا در یادداشتی آرند: گمان می کنم اصل آن مزاج باشد که با قلب و اماله مجیز شده است.
- مجیز کسی را گفتن؛ از او چاپلوسی کردن. تملق گفتن از او. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادهء بعد شود.
(1) - ممال از مجاز عربی. (فرهنگ فارسی معین). مرحوم دهخدا در یادداشتی آرند: گمان می کنم اصل آن مزاج باشد که با قلب و اماله مجیز شده است.