مجدد
[مُ جَدْدِ] (ع ص) از سر نو کننده کاری را. (آنندراج) (غیاث) (از منتهی الارب). از سر نو پیدا کننده. تجدید کننده. (ناظم الاطباء). نوکننده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || بافندهء گلیم الوان و خط دار و رنگارنگ. (ناظم الاطباء). || در اصطلاح علمای دین یکی از اکابر دینی و مذهبی هر قرن را گویند که در آن قرن بعضی از رسوم و آداب دینی و مذهبی را که جهت کثرت انس و عادت از اهمیت و رونق افتاده باشد تجدید کند. در خبری نبوی آمده است که خدای تعالی در هر صد سال (قرن) کسی را برای این امت مبعوث گرداند که دین ایشان را تجدید نماید اینک در اصطلاح هر یک از علمای فریقین به اقتباس از این خبر، از بزرگان دینی کسی را که در آخر هر قرنی مصدر خدمات مهم دینی باشد مجدد آن قرنش شمارند. (از ریحانه الادب چ 2 ج5 ص185 و 186). و رجوع به ریحانه الادب شود.