متفرقه
[مُ تَ فَرْ رِ قَ] (ع ص) تأنیث متفرق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جداگانه. پراکنده : و قال یا بنی لاتدخلوا من باب واحد و ادخلوا من ابواب متفرقه ...(1). (قرآن 12/67). || دسته ای از نگهبانان مخصوص سلطان عثمانی در قرارگاههای دربار قدیم ترک، که دارای وظایف [= مقرّری]و موقع خاصی بوده اند(2). (از دایره المعارف اسلامی). || نیزه دار و کماندار که در سفر ملازم پادشاه می باشند. || اسب یدک. || متفرقه. از هم پاشیده. || پراکنده. جدا. گوناگون. مختلف. (ناظم الاطباء). || در تداول امروز، اشخاص بیگانه. اشخاص غیر مربوط به جا و یا دستگاهی: ورود افراد متفرقه ممنوع است.
(1) - و رجوع به تفسیر ابوالفتوح ج 6 ص 15 و 22 شود.
(2) - برای اطلاع بیشتر رجوع به :
Encyclopedie de L Islam ج 3 ص 381 ذیل Mutafarrika شود.
(1) - و رجوع به تفسیر ابوالفتوح ج 6 ص 15 و 22 شود.
(2) - برای اطلاع بیشتر رجوع به :
Encyclopedie de L Islam ج 3 ص 381 ذیل Mutafarrika شود.