متعهد
[مُ تَ عَهْ هِ] (ع ص) تیمار دارنده. (ناظم الاطباء). || پیوسته مشغول به یک کار و مواظب در کار. (ناظم الاطباء). || هم عهد و عهد گیرنده و ضامن. ج، متعهدین. (ناظم الاطباء). آن که عهد و پیمان بندد و اجرای کاری رابعهده گیرد تا انجام دهد : بندهء درگاه متعهد جمیع امور آن عالی جاهان و لشکریان و سپاهیان میشود. (مجمل التواریخ گلستانه ص 201).
- متعهد شدن؛ پیمان کردن. پیمان بستن. تعهد کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متعهد شدن؛ پیمان کردن. پیمان بستن. تعهد کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).