متصرفه
[مُ تَ صَرْ رِ فَ] (ع ص) مالک شده و در تصرف و در ملکیت و دارا. (ناظم الاطباء).
- قوهء متصرفه؛ قوتی است مترتب در مقدم تجویف اوسط دماغ و عمل آن ترکیب و تحلیل صور موجوده در خیال و معانی موجوده در حافظه است. این قوت اگر عاقله را بکار بندد مفکره و اگر وهم را در محسوسات بکار بندد متخیله می نامند و «اما المتخیله فتسمی مفکره ایضاً باعتبار استعمال الناطقه ایاها فی ترتیب الفکر و مقدماته». (فرهنگ علوم عقلی) (از تعریفات جرجانی). قوهء متفکره. (ناظم الاطباء). و رجوع به قوهء متفکره و متخیله گردد.
- قوهء متصرفه؛ قوتی است مترتب در مقدم تجویف اوسط دماغ و عمل آن ترکیب و تحلیل صور موجوده در خیال و معانی موجوده در حافظه است. این قوت اگر عاقله را بکار بندد مفکره و اگر وهم را در محسوسات بکار بندد متخیله می نامند و «اما المتخیله فتسمی مفکره ایضاً باعتبار استعمال الناطقه ایاها فی ترتیب الفکر و مقدماته». (فرهنگ علوم عقلی) (از تعریفات جرجانی). قوهء متفکره. (ناظم الاطباء). و رجوع به قوهء متفکره و متخیله گردد.