مترجمی
[مُ تَ جِ] (حامص) مأخوذ ازتازی، شغل کسی که زبانی را به زبان دیگر می آورد و ترجمه می کند. (ناظم الاطباء). عمل مُتَرجِم. برگردانیدن از زبانی به زبانی دیگر. و رجوع به مترجم و ترجمه شود.
- مترجمی کردن؛ ترجمه کردن و به زبان دیگر بر گرداندن. عمل ترجمان و دیلماج :دبیری و مترجمی کردی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص414). که بیرون دبیری و مترجمی پیغامها بردی و آوردی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص414).
- مترجمی کردن؛ ترجمه کردن و به زبان دیگر بر گرداندن. عمل ترجمان و دیلماج :دبیری و مترجمی کردی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص414). که بیرون دبیری و مترجمی پیغامها بردی و آوردی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص414).