مبهرم
[مُ بَ رَ] (ع ص) رنگ کرده به گل کاجیره. و منه ثوب مبهرم. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). ثوب مبهرم. (از کلمهء بهرمان)، ای معصفر والبهرمان، العصفر. (الجماهر بیرونی ص35، از یادداشت دهخدا). به گل کاجیره رنگ کرده؛ ثوب مبهرم؛ جامهء بهرمانی. (یادداشت دهخدا).