مبادله
[مُ دَ لَ] (ع مص) معاوضه کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). با یکدیگر بدل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). بادلهُ مبادله و بدا؛ داد آن را مثل آنچه از وی گرفته بود و بادلته مبادله؛ گرفتم آن را به جای وی. (ناظم الاطباء).
- مبادله الرأسین؛ نزد بعضی بلغاء آن است که دو لفظ متجانس در کلام آرند که در اول حروف مختلف باشند. چون سلام و کلام و سلامت و ملامت و این از مخترعات... امیرخسرو دهلوی است. (کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1 ص146).
- مبادله الرأسین؛ نزد بعضی بلغاء آن است که دو لفظ متجانس در کلام آرند که در اول حروف مختلف باشند. چون سلام و کلام و سلامت و ملامت و این از مخترعات... امیرخسرو دهلوی است. (کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1 ص146).