ماه
(اِ) به زبان پهلوی شهر و مملکت را گویند که عربان مدینه خوانند. گویند حذیفه بعد از فتح همدان به نهاوند آمد و چون نهاوند کوچک بود و گنجایش سپاه او را نداشت، فرمود که آنچه لشکر بکوفه بود به دینور و هرچه سپاه بصره بود به نهاوند فرود آمد و چون ماه به زبان پهلوی شهر و مملکت را گویند، نهاوند را ماه بصره و دینور را ماه کوفه می گفتند لهذا عربان هم این دو شهر را ماهین می خوانند. (برهان). شهر و مملکت چنانکه در تاریخ طبری گوید که چون ماه به زبان فارسی شهر و مملکت باشد نهاوند را ماه بصره و دینور را ماه کوفه می گفتند و عربان هر دو را ماهان گویند... لیکن در قاموس به معنی بلده و قصبه آورده، ظاهراً معرب کرده اند. (فرهنگ رشیدی). به زبان تازی شهر و مملکت را(1) ماه گویند... (از آنندراج) (از انجمن آرا) :
از دیار فرنجه یک مه راه
هست ماهی و مردمانش چو ماه.
امیرخسرو (از آنندراج).
و رجوع به ماه (اِخ) بعد شود.
(1) - ماه بدین معنی معرب است.
از دیار فرنجه یک مه راه
هست ماهی و مردمانش چو ماه.
امیرخسرو (از آنندراج).
و رجوع به ماه (اِخ) بعد شود.
(1) - ماه بدین معنی معرب است.