مالکیت
[لِ کی یَ] (ع مص جعلی، اِمص)مالک بودن. مالکی. و رجوع به مالک شود. || (اصطلاح حقوقی) حقی است که انسان نسبت به شی ء دارد و می تواند هر گونه تصرفی در آن بکند بجز آنچه که مورد استثنای قانون است. (فرهنگ فارسی معین). حق استعمال و بهره برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد. در قانون مدنی ایران مالکیت فقط در مورد عین استعمال نشده است. در اصطلاح فقه هر سلطهء قانونی را ملک نامند و مالکیت صفتی است که از این نظر بکار می رود. لذا گفته اند: مالکیت خانه، مالیک حق تحجیر، مالکیت منافع و غیره. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی).
- مالکیت ما فی الذمه؛ (اصطلاح حقوقی و فقهی) اجتماعی دو عنوان داین و مدیون در یک شخص نسبت به یک دین موجب می شود که آن شخص مسلط بر ذمهء خود گردد و این سلطهء قانونی را که شخص بر ذمهء خود دارد مالکیت مافی الذمه نامند و آن شخص را مالک مافی الذمه گویند مثل اینکه کسی به پدر خود مدیون باشد و پس از فوت پدر تمام ترکه از دیون و اموال و مطالبات به او منتقل می شود، در این صورت او مالک مافی الذمهء خود خواهد شد. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی).
- مالکیت ما فی الذمه؛ (اصطلاح حقوقی و فقهی) اجتماعی دو عنوان داین و مدیون در یک شخص نسبت به یک دین موجب می شود که آن شخص مسلط بر ذمهء خود گردد و این سلطهء قانونی را که شخص بر ذمهء خود دارد مالکیت مافی الذمه نامند و آن شخص را مالک مافی الذمه گویند مثل اینکه کسی به پدر خود مدیون باشد و پس از فوت پدر تمام ترکه از دیون و اموال و مطالبات به او منتقل می شود، در این صورت او مالک مافی الذمهء خود خواهد شد. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی).