ماسک
(فرانسوی، اِ)(1) آنچه که چهرهء خود را بدان بپوشانند. نقاب. || (مخصوصاً) صورتک عجیب و غریب که برای تغییر شکل یا مخفی کردن قیافهء حقیقی به چهره زنند و در جشنها بدان صورت، خود را ظاهر سازند. (فرهنگ فارسی معین). صورت مستعار که بر روی نهند بازی و مسخرگی را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || نقابی فلزی و مشبک که شمشیربازان برای حفاظت به چهرهء خود زنند. || نقابی که غواصان بر صورت خود نصب کنند و آن به لولهء اکسیژن یا لولهء هوا اتصال دارد تا به وسیلهء آن تنفس کنند. (فرهنگ فارسی معین).
- ماسک زدن؛ نقاب زدن. به مجاز، خلاف آنچه که هست خود را نشان دادن.
- ماسک برداشتن؛ نقاب از چهره برداشتن. به مجاز، خود یا دیگری را چنانکه هست نمودن.
(1) - Masque.
- ماسک زدن؛ نقاب زدن. به مجاز، خلاف آنچه که هست خود را نشان دادن.
- ماسک برداشتن؛ نقاب از چهره برداشتن. به مجاز، خود یا دیگری را چنانکه هست نمودن.
(1) - Masque.