ماسک
[سِ] (ع ص) چنگ زننده به چیزی و گیرنده. (ناظم الاطباء). نگاه دارنده. و رجوع به ماسکه و تمسک شود. || قابض. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- ماسک البول؛ دارویی است : بگیرند بلوط و کندر از هریکی یک درم تخم محلب و سعد و قرفه و خولنجان و راسن خشک و وج و کهربا از هریکی یک درم همه را بیزند شربتی سه درم با شراب کهن و این سفوف را ماسک البول گویند. (ذخیرهء خوارزمشاهی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماسکه شود.
- ماسک البول؛ دارویی است : بگیرند بلوط و کندر از هریکی یک درم تخم محلب و سعد و قرفه و خولنجان و راسن خشک و وج و کهربا از هریکی یک درم همه را بیزند شربتی سه درم با شراب کهن و این سفوف را ماسک البول گویند. (ذخیرهء خوارزمشاهی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماسکه شود.