لنگ
[لُ] (اِ) فوطه. ازار. ایزار. بستنی. جامهء حمام. میزر. جامه ای که در رفتن به گرمابه بر کمر بندند. پارچهء مستطیل شکل که در گرمابه بر کمر بندند پوشیدن سفلای بدن را. با فعل بستن صرف می شود.
-امثال: لنگ حمام است هر کس بست بست.
لنگ ملانصرالدین است.
-امثال: لنگ حمام است هر کس بست بست.
لنگ ملانصرالدین است.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.