لرزش
[لَ زِ] (اِمص) اسم مصدر از لرزیدن (این قلیل الاستعمال است). لزر. لرزه. لرزیدن. رعده. اِرتعاد. رجفه(1) . اهتزاز. ارتعاش :
ز باریدن برف و باران و سیل
به لرزش درافتاده همچون سهیل.سعدی.
نفاض؛ لرزش تب. (منتهی الارب).
(1) - Commotion.
ز باریدن برف و باران و سیل
به لرزش درافتاده همچون سهیل.سعدی.
نفاض؛ لرزش تب. (منتهی الارب).
(1) - Commotion.