لات
(ص، اِ) آنکه هیچ ندارد. که هیچ مال ندارد. سخت بی چیز. (در تداول عوام). || مردی بی سروپا. مردی سخت رذل. و در تداول لوطیان دشنام گونه ای است به معنی فقیرِ بَد. || (اصطلاح شطرنج) آنکه هیچ مهره برای او نمانده جز شاه. یا شاه با یک یا دو پیاده. قسمی باختن در شطرنج که همهء مهره ها زده شده باشد. مقابل مات. || گلابه. گل سخت نرم و بی ماسه و شن که سیل یا رودخانه آرد (در تداول عامه). لای. لا. حَماء. گل یا خاکی سخت نرم که چون دردی سیل یا شراب یا آب و مایع دیگر برجای ماند. دُردی. || لاتِ لات (در) باز، چهارطاق، لات و پات. رجوع به لات و پات شود.