گوزک
[زَ] (اِ) کعب پا را گویند. (برهان). استخوان برآمدهء کعب پا است، و معرب آن قوزک است(1)، چه گوز به معنی خمیده و کج است. (انجمن آرا) (آنندراج). کعب پا که بجول نیز گویند. (رشیدی). قوزک (در تداول)، کردی گوزک(2) (استخوان پا)، زازا گوزکه(3)«ژابا ص369»، دزفولی گوزک(4) «امام». (حاشیهء برهان قاطع چ معین) :
گوزک راست گر جهد یک چند
گردد از ناز و کام خشنومند.
ناظم اختلاجات (از رشیدی).
(1) - قوزک معرب گوزک نیست بلکه مبدل آن است و املاء صحیح آن غوزک است.
(2) - guzek.
(3) - gozeke.
(4) - guzak.
گوزک راست گر جهد یک چند
گردد از ناز و کام خشنومند.
ناظم اختلاجات (از رشیدی).
(1) - قوزک معرب گوزک نیست بلکه مبدل آن است و املاء صحیح آن غوزک است.
(2) - guzek.
(3) - gozeke.
(4) - guzak.