گورگاه
(اِ مرکب) گور. قبر. گورجای :
که این قادسی گورگاه من است
کفن جوشن و خون کلاه من است.فردوسی.
وگر نابرومند راهی بود
وگر بر زمین گورگاهی بود.فردوسی.
زمین عجم گورگاه کی است
در او پای بیگانه وحشی پی است.نظامی.
که این قادسی گورگاه من است
کفن جوشن و خون کلاه من است.فردوسی.
وگر نابرومند راهی بود
وگر بر زمین گورگاهی بود.فردوسی.
زمین عجم گورگاه کی است
در او پای بیگانه وحشی پی است.نظامی.