گنگ
[گُ] (اِ) لوله ای که به جهت راه آب از سفال سازند و در زیر زمین به هم وصل کنند. (برهان). تِنْبوشه. کَوَل. موری : و تن آدمی گویی گنگی است میان این دو عالم و حاجزی میان این دو دریا. (معارف بهاء ولد چ فروزانفر چ ادارهء انطباعات وزارت فرهنگ ص414). تا غایت که در بیشترین مواضع و محلتها و دربهای قم این آب بر ظاهر روان بود و بعضی از آن در زیر زمین به گنگها و گوها روان کرده بودند. (تاریخ قم ص42).