آواره
[رَ / رِ] (اِ) حساب. دفتر حساب. اوارجه. آمار. آماره. آوار که حسابهای پراکندهء دیوانی در آن نویسند :
بس دیر نمانده ست که ملک ملکان را
آرند بدیوان تو آواره و دفتر.معزی.
بس دیر نمانده ست که ملک ملکان را
آرند بدیوان تو آواره و دفتر.معزی.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول