گشن

معنی گشن
[گُ] (اِ) طالب نر شدن. (برهان) (غیاث) (آنندراج)(1). || بار گرفتن ماده سایر حیوانات. (برهان) (غیاث). || بارور شدن درخت خرما. (برهان). بارور شدن نخل خرما را نیز گویند چه او را نیز تا گرد نخل نریزند بار نیاورد. (آنندراج). و گویند به درخت خرما که بار نیارد از درخت خرمای دیگر که میوه دار باشد دو چهار خرما گرفته در این درخت بی بر می نهند به قدرت الهی آن درخت بی ثمر مثمر میگردد. (غیاث). گشن خرما. لقاح النحل. (ذخیرهء خوارزمشاهی). || (ص) نر باشد که در مقابل ماده است و درخت خرمای نر که به عربی فحل گویند. (برهان). نر. (آنندراج). فحل. (دهار). گشن از هر حیوان. (منتهی الارب) : گوشت خصی زودتر هضم شود از گوشت گشن. (ترجمهء صیدنهء ابوریحان). و حمل را کبش نام کند، ای گشن. (التفهیم ابوریحان بیرونی).
اسبی گشن است جهان جز به دین
کرد نداندش کسی نرم و رام.ناصرخسرو.
بگیرند سر بز گشن و پایچه و خایهء او همه را بشکنند و با استخوان بکوبند. (ذخیرهء خوارزمشاهی). سحت رشوت باشد در حکم و مهر زنان ناپارسا و مرد گشن فحل و کسب حجام. (تفسیر ابوالفتوح رازی). یاران بنگرستند گشنی دیدند در راهی با زنی بسرو بازی میکرد، گفتند گوسفندی است بازی میکند. (سندبادنامه ص81).
مادیانان گشن و فحل شموس
شیرمردی جوان و هفت عروس.نظامی.
(1) - به گشن آمدن، این معنی را دارد نه «گشن» تنها. رجوع به حاشیه برهان قاطع چ معین شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.