گریز

معنی گریز
[گُ] (اِمص) گریختن. فرار کردن :
گر کند هیچگاه قصد گریز
خیز ناگه به گوشش اندر میز.خسروی.
ابا ویژگان ماند وامق بجنگ
نه روی گریز و نه جای درنگ.عنصری.
گرفتن ره دشمن اندر گریز
مفرمای و خون زبونان مریز.اسدی.
چو ثابت نباشد به جنگ و ستیز
از آن به نباشد که گیری گریز.اسدی.
چون مرد جنگ را نبود آلت
حیلت گریز باشد ناچاره.ناصرخسرو.
زین جهان چونکه او مظفر گشت
کرد خیره سوی گریز آهنگ.ناصرخسرو.
لکن صورت [ صورت مقابل ماده ] کاری است بجهد و کوشش و مایه ها به طبع از یکدیگر گشادن و گریز می جویند. (ذخیرهء خوارزمشاهی).
شاه اگر خواندت گریز مجوی
ور براند ره ستیز مپوی.سنایی.
ز پادشاه دو دبیر است شر و خیرنویس
که یک نفس نبود ز آن و این گریز مرا.
سوزنی.
وقت ضرورت چو نماند گریز
دست بگیرد سر شمشیر تیز.سعدی.
چو جنگ آوری(1) با کسی در ستیز
که از وی گزیرت بود یا گریز.سعدی.
یکی گفت بیچاره وقت گریز
نهاده ست خنب و برفته است تیز.
نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص74).
|| رهایی :
گریز نیست کسی را ز حادثات قضا
خلاص نیست منی را ز نایبات قدر.قاآنی.
|| آنچه در قصاید از ابیات حالیه یا بهاریه و غیره بدون آوردن حرف فاصل یکبارگی به مدح ممدوح انتقال نمایند. (غیاث). تخلص. رجوع به تخلص شود.
(1) - ن ل: بکین آوری.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.