گرفته
[گِ رِ تَ / تِ] (اِ) طعنه. (غیاث). طعنه است که زدن نیزه و گفتن سخنان به طریق سرزنش باشد. (برهان) (آنندراج). با لفظ زدن مستعمل است. (آنندراج) :
شبیخون برشکسته چند سازی
گرفته با گرفته چند بازی.نظامی.
شاه با او تکلفی درساخت
بتکلف گرفته ای می باخت.نظامی.
|| تاوان و غرامت. || مزد کار و اجرت پیشی. || لاف و گزاف. (برهان).
شبیخون برشکسته چند سازی
گرفته با گرفته چند بازی.نظامی.
شاه با او تکلفی درساخت
بتکلف گرفته ای می باخت.نظامی.
|| تاوان و غرامت. || مزد کار و اجرت پیشی. || لاف و گزاف. (برهان).