گرده گاه
[گُ دَ / دِ] (اِ مرکب) آنجای که گرده بدانجاست. آنجای از درون انسان یا حیوان که گرده (قلوه) بدانجاست. قلوه گاه :
بزد نیزه بر گردگاه(1) دو گرد
برآورد و زد بر زمین کرد خرد.اسدی.
بدین یال و گردی برو گرده گاه(2)
چه سنجد به چنگال او کینه خواه.اسدی.
و خرقه های با آب یخ سرد کرد بر گرده گاه می نهند. (ذخیرهء خوارزمشاهی).
گرده گاه فلک شکافته باد(3)
که یکی گرده با جگر ندهد.انوری.
ولف در فهرست شاهنامه گرده گاه (به ضم اول) و گرده گه (به ضم اول) (مخفف آن را) به معنی قد و قامت دانسته و به فرهنگ عبدالقادر هم ارجاع کرده است.
(1) - ن ل: گردگاه (به کسر اول).
(2) - ن ل: گردگاه (به کسر اول).
(3) - ن ل: گرده گاه جهان گداخته باد.
بزد نیزه بر گردگاه(1) دو گرد
برآورد و زد بر زمین کرد خرد.اسدی.
بدین یال و گردی برو گرده گاه(2)
چه سنجد به چنگال او کینه خواه.اسدی.
و خرقه های با آب یخ سرد کرد بر گرده گاه می نهند. (ذخیرهء خوارزمشاهی).
گرده گاه فلک شکافته باد(3)
که یکی گرده با جگر ندهد.انوری.
ولف در فهرست شاهنامه گرده گاه (به ضم اول) و گرده گه (به ضم اول) (مخفف آن را) به معنی قد و قامت دانسته و به فرهنگ عبدالقادر هم ارجاع کرده است.
(1) - ن ل: گردگاه (به کسر اول).
(2) - ن ل: گردگاه (به کسر اول).
(3) - ن ل: گرده گاه جهان گداخته باد.