آنه

معنی آنه
[نَ / نِ] (پسوند) انه. چون در آخر اسماء ملحق شود دلالت کند بر یکی از معانی ذیل: مانند. مثل. چون. بطور. بگونهء. لائق. درخور. سزاوار. متعلق به. مال. منسوب به. در حال. در وقت. بصفت. هر یک:
مستانه :
اندرین بود که از مستی و از غایت شرم
خواب مستانه در آن لحظه درآورد حشر.
سنائی.
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین بادهء مستانه زدند.حافظ.
یک نالهء مستانه ز جائی نشنیدیم
ویران شود آن شهر که میخانه ندارد.؟
مردانه :
چنین داد پاسخ بفرزانگان
بدان نامداران و مردانگان.فردوسی.
مردانه دوختیم و کس از ما نمی خرد
رو رو زنانه دوز که مردانه میخرند.؟
شاهانه :
همه موی شاهانه از سر بکند
همی ریخت بر تخت خاک نژند.فردوسی.
هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی
زآن ساقی هر مستی با ساغر شاهانه.
مولوی.
عاشقانه :
دلت بوصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانهء تست.
حافظ.
شبانه :
دام جهانست بر تو و خبرت نیست
گاهی مستیّ و گه خمار شبانه.ناصرخسرو.
بدانش گرای و در این روز پیری
برون افکن از سر خمار شبانه.ناصرخسرو.
داری سخن خوب گوش یا نه
کامروز نه هشیاری از شبانه؟ناصرخسرو.
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه.حافظ.
معاشران ز حریف شبانه یاد آرید
حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید.حافظ.
پیرانه :
پسر را بکشتم به پیرانه سر
بریده پی و بیخ آن نامور.فردوسی.
نیا چون شنید از نبیره سخُن
یکی پند پیرانه افکند بن.فردوسی.
پدر چون دور عمرش منقضی گشت
مرا پیرانه پندی داد و بگذشت.سعدی.
خوشتر از کوی خرابات نباشد جائی
گر به پیرانه سرم دست دهد مأوائی.حافظ.
ماهیانه :
همان نیز هر ماهیانه دو بار
درم شصت، گنجی، بر او برشمار.فردوسی.
درانه و دوزانه :
درّانه و دوزانه بسر کلک نیابی (کذا)
درّانه و دوزانه بسر کلک و بنان است.
منوچهری.
جادوانه :
آن چشم جادوانهء عابدفریب بین
کش کاروان سحر بدنباله میرود.حافظ.
مغانه :
مؤمنی و می خوری بجز تو ندیدم
در جسد مؤمنانه جان مغانه.ناصرخسرو.
که تا روز خواهی نیوشید و نوشید
سماع مغنی شراب مغانه.انوری.
پدرانه : با خرد رجوع کن تا بدانی که نصیحت پدرانه میکنم. (تاریخ بیهقی).
زنانه :
کشان دامن اندر ره کوی و برزن
زنان دست بر شعرهای زنانه.ناصرخسرو.
کسانه :
بیدار و هشیوار مرد نَنْهَد
دل بر وطن و خانهء کسانه.ناصرخسرو.
آمدنی اندرین سرای کسانند
خیز و برون شو از این سرای کسانه.
ناصرخسرو.
نه بینی همی خویشتن را نشسته
غریب و سپنجی بخانه کسانه.ناصرخسرو.
چاکرانه :
آنکس که ترا داد صدر و بالش
خود رفت بدانجای چاکرانه.ناصرخسرو.
دوستانه :
دشمن ارچه دوستانه گویدت
دام دان گرچه ز دانه گویدت.مولوی.
یگانه :
یگانهء زمانه شدستی ولیکن
نشد هیچکس را زمانه یگانه.ناصرخسرو.
آنکس که زبانش بما رسانید
پیغام جهان داور یگانه.ناصرخسرو.
مرادی یاسمین پیغام داده ست
بتو ای صاحب صدر یگانه.انوری.
جانانه :
ببوی زلف تو گر جان بباد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه.حافظ.
صوفیانه :
چو اندر وثاق آمدی نانشسته
فروریختی خوردهء صوفیانه.انوری.
طالب علمانه :
کبک چون طالب علم است و در این نیست شکی...
پیرهن دارد زین طالب علمانه یکی.
منوچهری.
خرانه :
راه خران است خواب و خوردن و رفتن
خیره مرو با خرد براه خرانه.ناصرخسرو.
تازیانه، تازانه :
گر ایدون که تازانه بازآورم
و یا سر بگوشش بگاز آورم.فردوسی.
من این درع و تازانه برداشتم
بتوران دگر خوار بگذاشتم.فردوسی.
وزآن پس ببین تا که آید ز راه
همی کن بدین تازیانه نگاه.فردوسی.
که این تازیانه بدرگاه بر
بیاویز جائی که باشد گذر.فردوسی.
زین به نبود مذهبی که گیری
از بیم عقابین و تازیانه.ناصرخسرو.
اگر اسب تازیست یک تازیانه.ناصرخسرو.
راستانه :
جهان خانهء راستان نیست راهت
بگردان سوی خانهء راستانه.ناصرخسرو.
زاولانه :
چون خانهء بیگانه ت آشنا شد
خو کرد در این بند و زاولانه.ناصرخسرو.
بشهر تو گرچه گران است آهن
نشائی تو بی بند و بی زاولانه.ناصرخسرو.
دیوانه :
هشیوار دیوانه خواند ورا
همان خویش بیگانه خواند ورا.فردوسی.
دل زال یکباره دیوانه گشت
خرد دور شد عشق فرزانه گشت.فردوسی.
عاشقی از بند عقل و عافیت جستن بود
گر چنینی عاشقی ور نیستی دیوانه ای.
سنائی.
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعهء فال به نام من دیوانه زدند.حافظ.
جوانه :
شراب جوانه(1) هنوز از قدح
همی زد بتعجیل بر، تابها.منوچهری.
دبیرانه :
چون دو انگشت دبیرانه کند وقت بهار
بدوات بُسَدین اندر شب گیر بگاه.منوچهری.
بَریدانه :
چون بَریدانه مرقع بتن اندر فکند
راست چون پیکان نامه بسر اندر بزند.
منوچهری.
مخلصانه :
معاشران ز حریف شبانه یاد آرید
حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید.حافظ.
رندانه :
در خرقه از این بیش منافق نتوان بود
بنیاد از این شیوهء رندانه نهادیم.حافظ.
و از این قبیل است: دوستانه. درویشانه. طبیبانه. غریبانه. حکیمانه. عالمانه. عارفانه. کودکانه. دخترانه. پسرانه. بچگانه. صبحانه. عصرانه. انگشتانه. ویارانه. پرهیزانه. هوسانه. روزانه. سالانه. ماهانه. شاگردانه. شاهانه. شاعرانه. بیعانه. سرانه. هندوانه. شامیانه. محرمانه. مخفیانه. گستاخانه. مجرمانه. هردوانه. عاقلانه و جز آن.
(1) - در نسخه ای کهن از منوچهری در ذیل این کلمه «فقاع» نوشته شده بود.

درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس

اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارت‌های عضو شتاب

مشاهده جزئیات محصول

اشتراک‌گذاری:

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.