گاوی
(ص نسبی) منسوب به گاو.(1) آبلهء گاوی. || (حامص) عمل کردن همچون گاو. چگونگی گاو. || بلاهت. نادانی :
گاو را بفروخت حالی خر خرید
گاویش بود و خری بر سر خرید.
عطار.
(1) - Bovin, (e).
گاو را بفروخت حالی خر خرید
گاویش بود و خری بر سر خرید.
عطار.
(1) - Bovin, (e).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.