آب آورده
[وَ دَ / دِ] (ن مف مرکب، اِ مرکب) آب آورد :
دوش ازبرای مطبخش هیزم ز مژگان برده ام
گفت از کجا آورده ای خاشاک آب آورده را.
؟
|| چشم آب آورده؛ چشمی که ببیماری آب مبتلی باشد.
دوش ازبرای مطبخش هیزم ز مژگان برده ام
گفت از کجا آورده ای خاشاک آب آورده را.
؟
|| چشم آب آورده؛ چشمی که ببیماری آب مبتلی باشد.