کیله
[لَ] (ع اِمص) پیمایش. اسم مصدر است. (منتهی الارب) (آنندراج). اسم است از کال. (از اقرب الموارد). || نوع و هیأت پیمایش. (ناظم الاطباء). نوع، و گویند: انه لحسن الکیله، مثل جِلسه و رِکبه. (اقرب الموارد).
-امثال: أ حشفاً و سوء کیله ؛ یعنی هم خرمای حَشَف(1) می دهی و هم بد پیمانه می کنی؟ (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
(1) - حَشَف؛ بدترین خرما و خرمای ضعیف بی خسته (هسته) یا خشک. (منتهی الارب).
-امثال: أ حشفاً و سوء کیله ؛ یعنی هم خرمای حَشَف(1) می دهی و هم بد پیمانه می کنی؟ (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
(1) - حَشَف؛ بدترین خرما و خرمای ضعیف بی خسته (هسته) یا خشک. (منتهی الارب).