کیک
[یَ] (اِ) میوه ای است، مخفف کیلک. (فرهنگ رشیدی). میوه ای است، مخفف کیلک و آن میوه ای است کوچک به بوی بهی زردرنگ مشهور به کیالک، و آن را خورند. (انجمن آرا) (آنندراج). نام میوه ای است. (برهان). || به معنی گربه نیز آمده. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). به معنی گربه هم آمده است که عربان سنور خوانندش. (برهان) :
فرق صحابهء نبی کی رسدت ز ابلهی
کورصفت طلب کنی نرمی قاقم از کیک.
عمید لومکی (از فرهنگ رشیدی)(1).
|| اسبی را نیز گویند که آبی رنگ باشد. (برهان). اسب آبی رنگ. (ناظم الاطباء).
(1) - رشیدی پس از ذکر این شاهد افزاید: اما در این بیت کَتَک به معنی گوسفند کوتاه دست وپا نیز می توان خواند.
فرق صحابهء نبی کی رسدت ز ابلهی
کورصفت طلب کنی نرمی قاقم از کیک.
عمید لومکی (از فرهنگ رشیدی)(1).
|| اسبی را نیز گویند که آبی رنگ باشد. (برهان). اسب آبی رنگ. (ناظم الاطباء).
(1) - رشیدی پس از ذکر این شاهد افزاید: اما در این بیت کَتَک به معنی گوسفند کوتاه دست وپا نیز می توان خواند.