آن کجا
[کُ] (ضمیر + حرف ربط) آنچه :
بنزد سیاوش خرامید زود
بر او برشمرد آن کجا رفته بود.فردوسی.
و رجوع به کجا شود.
|| آن کس که :
آن کجا تیزت [ ظ: سَرْت ] برکشید بچرخ
باز ناگه فروبَرَدْت به خَرْد.
خسروانی (از اسدی چ پاول هورن).
بنزد سیاوش خرامید زود
بر او برشمرد آن کجا رفته بود.فردوسی.
و رجوع به کجا شود.
|| آن کس که :
آن کجا تیزت [ ظ: سَرْت ] برکشید بچرخ
باز ناگه فروبَرَدْت به خَرْد.
خسروانی (از اسدی چ پاول هورن).