کومه
[مَ](1) (ع اِ) کومه. تودهء خاک بلند برداشته. (منتهی الارب) (آنندراج). توده ای از خاک و جز آن و آن را صبره گویند. ج، کُوُم، اکوام. (از اقرب الموارد). توده. کپه: یک کپه خاک؛ یک کومهء خاک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
(1) - صاحب اقرب الموارد به فتح کاف نیز ضبط کرده است.
(1) - صاحب اقرب الموارد به فتح کاف نیز ضبط کرده است.