کوز گشتن
[گَ تَ] (مص مرکب) کوز شدن. خمیده و منحنی شدن. چفته و دوتا شدن :
بدو گفت نیرنگ داری هنوز
نگردد همی پشت شوخیت کوز.فردوسی.
کوز گردد بر سپهر از عشق او هر ماه، ماه
خون دل هر شب کند زی چشم من صد راه، راه.
قطران.
نچیده یکی میوهء تر هنوز
ز خشکی تنش چون کمان گشت کوز.
نظامی.
کنده شد پای و میان گشته کوز
سوختهء روغن خویشی هنوز.نظامی.
و رجوع به کوز، کوز شدن و کوز کردن شود.
بدو گفت نیرنگ داری هنوز
نگردد همی پشت شوخیت کوز.فردوسی.
کوز گردد بر سپهر از عشق او هر ماه، ماه
خون دل هر شب کند زی چشم من صد راه، راه.
قطران.
نچیده یکی میوهء تر هنوز
ز خشکی تنش چون کمان گشت کوز.
نظامی.
کنده شد پای و میان گشته کوز
سوختهء روغن خویشی هنوز.نظامی.
و رجوع به کوز، کوز شدن و کوز کردن شود.
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول