کنگر
[کِ گِ] (اِ) نام سازی است و آن را بیشتر مردم هندوستان نوازند و آن را کنگری گویند. (برهان) (جهانگیری). نام سازی است که در هندوستان غالباً نوازند. (آنندراج). نام سازی است که آن را کنگره و کنگری نیز گویند و اهل هند نوازند. (فرهنگ رشیدی). سازی است که در هندوستان متداول است و آن مرکب است از چوبی بلند که بر آن دو تار بسته است و بر هر طرف چوب کدویی نصب شده. (فرهنگ فارسی معین). نام یک نوع سازی مر اهالی هند را که کنگره نیز گویند. (ناظم الاطباء) :
رگ جانم چو کنگر می نوازد
نه ظاهر، بلکه در سر می نوازد.
روزبهان پارسی (از فرهنگ رشیدی).
- کنگر زدن؛ نواختن آن را :
خواهی که شوی قبول ارباب زمن
کنگ آور و کنگری کن و کنگر زن.
عبید زاکانی (دیوان چ استانبول ص3).
رگ جانم چو کنگر می نوازد
نه ظاهر، بلکه در سر می نوازد.
روزبهان پارسی (از فرهنگ رشیدی).
- کنگر زدن؛ نواختن آن را :
خواهی که شوی قبول ارباب زمن
کنگ آور و کنگری کن و کنگر زن.
عبید زاکانی (دیوان چ استانبول ص3).