کنز
[کَ نَ] (اِ)(1) بن و بیخ خوشهء خرما یعنی جایی که به درخت چسبیده است. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). کاناز و کناز. (انجمن آرا). کاناز و کناز؛ یعنی بن خوشهء خرما. (فرهنگ رشیدی). کاناز. (اوبهی).
(1) - در لغت فرس اسدی چ پاول هورن ص38 کنز و کاناز خوشهء رطب معنی شده و بیت زیر از فرالاوی هم شاهد آن آمده است :
دلا کشیدن باید عتاب و ناز بتان
رطب نباشد بی خار و کنز پربارا.
و با توجه به اینکه «رطب بی خار» نباشد باید قسمت آخر مصراع هم نظیر قسمت اول باشد و همچنین خوشهء خرما کَنَز است نه کَنز، پس احتمال قریب به یقین می رود که در این بیت کَنز به معنی گنج باشد و چنانکه در ذیل «رطب» لغتنامه آمده، باید مصراع دوم این بیت چنین باشد: «رطب نباشد بی خار و کنز بی مارا». و رجوع به رطب شود.
(1) - در لغت فرس اسدی چ پاول هورن ص38 کنز و کاناز خوشهء رطب معنی شده و بیت زیر از فرالاوی هم شاهد آن آمده است :
دلا کشیدن باید عتاب و ناز بتان
رطب نباشد بی خار و کنز پربارا.
و با توجه به اینکه «رطب بی خار» نباشد باید قسمت آخر مصراع هم نظیر قسمت اول باشد و همچنین خوشهء خرما کَنَز است نه کَنز، پس احتمال قریب به یقین می رود که در این بیت کَنز به معنی گنج باشد و چنانکه در ذیل «رطب» لغتنامه آمده، باید مصراع دوم این بیت چنین باشد: «رطب نباشد بی خار و کنز بی مارا». و رجوع به رطب شود.