کمرشکن
[کَ مَ شِ کَ] (نف مرکب)کمرشکننده. آنچه که کمر شخص را بشکند. (فرهنگ فارسی معین). || کنایه از طاقت فرسا. بسیار سنگین. (فرهنگ فارسی معین). که تحمل آن صعب یا نامقدور باشد. شاق. سخت. فوق طاقت. خرج یا زیانی بگزاف: مخارج کمرشکن. غرامت کمرشکن. تنزیل پول در ایران کمر شکن است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اِ مرکب) نوعی تفنگ شکاری ته پر که با کشیدن ضامنی لولهء تفنگ در ناحیهء قنداق خم می شود و انتهای لولهء تفنگ بیرون می آید تا فشنگ تازه را در آن جای دهند و سپس بحالت اول درآورند تیراندازی را و غالباً تفنگ های کمرشکن دولول است.