کمبود

معنی کمبود
[کَ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) کم بودن. کمی. قلت. نقصان؛ کمبود غذا. کمبود عواید. (فرهنگ فارسی معین). کسر. کم آمد. نقص. نقیصه. منقصت: کمبود خواربار سبب غلاء آن گردید. از این پارچه یک چارک کمبود دارم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کمبود داشتن؛ کسر داشتن. به اندازهء کافی و لازم، موجود نداشتن چیزی.
|| چیزی یا پولی که در هنگام تراز کردن حساب یا پرداخت وام کم می آید.(1)(فرهنگستان). در تداول کمبودی استعمال کنند و صحیح نیست. (فرهنگ فارسی معین). || جای خالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
.
(فرانسوی)
(1) - Deficit
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.