کله
[کُ لَ / لِ] (ص) هر چیز کوتاه و ناقص را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). کوتاه و ناقص و کوچک. (آنندراج). کوتاه و ناقص. (فرهنگ فارسی معین). || آدم کوتاه. (از برهان). مردم کوتاه. (ناظم الاطباء). کوتاه. (از برهان). مردم کوتاه. (ناظم الاطباء). کوتاه. قصیر. (فرهنگ فارسی معین).کوتاه قد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || از نوک شکسته. کوتاه به علت شکستگی قسمتی از آن؛ کارد کله. جاروب کله :
آقا آرحیم ستین دینه
با کاردی کله سری برینه.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا)(1).
|| بیدم و بیدسته. (فرهنگ فارسی معین). کُل. ابتر. دم بریده. کوتاه دم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اِ) شرم مرد. نره. ذکر. (فرهنگ فارسی معین). || قسمی ماهی خرد و سیاه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ملخ در لهجهء کردی و لری و بختیاری. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
(1) - مرحوم دهخدا در همین یادداشت افزوده اند: آقا رحیم مجتهدی بود که لری بنام بوسیدنِ ریش او قسمتی از گلوی او را برید ولی او نمرد و مردم کرمانشاه دسته ها راه انداختند و شعر مزبور را می خواندند، یعنی: آقا آقارحیم ستون دین است، با کارد کله سرش را بریدند.
آقا آرحیم ستین دینه
با کاردی کله سری برینه.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا)(1).
|| بیدم و بیدسته. (فرهنگ فارسی معین). کُل. ابتر. دم بریده. کوتاه دم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اِ) شرم مرد. نره. ذکر. (فرهنگ فارسی معین). || قسمی ماهی خرد و سیاه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ملخ در لهجهء کردی و لری و بختیاری. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
(1) - مرحوم دهخدا در همین یادداشت افزوده اند: آقا رحیم مجتهدی بود که لری بنام بوسیدنِ ریش او قسمتی از گلوی او را برید ولی او نمرد و مردم کرمانشاه دسته ها راه انداختند و شعر مزبور را می خواندند، یعنی: آقا آقارحیم ستون دین است، با کارد کله سرش را بریدند.