کلوا
[کَلْ] (اِ) بمعنی رخنه گرفتن و وصل کردن چیزی باشد به چیزی دیگر. (برهان) (آنندراج) (از فرهنگ فارسی معین). استاد آن کار را در اصفهان کلوایی گویند. (حاشیهء برهان چ معین). در لهجهء اصفهان به معنی بند زدن چینی و همان است که در خراسان آن را ورش زدن گویند. (فرهنگ لغات عامیانهء جمالزاده). و رجوع به کلوابند و کلوایی شود. || در مؤیدالفضلا بمعنی غوک آمده است که وزغ باشد. (از برهان). || غوک و قرباغه. (ناظم الاطباء).