کلاب
[کُلْ لا] (ع اِ) مهماز و آن میخ پاشنهء رائض باشد که برتهیگاه ستور می زند وقت راندن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آن آهن که رایض فراپهلوی اسب زند تا برود. (مهذب الاسماء). || اره. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، کلالیب. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء). || آهنی سرکج که بدان گوشت را از تنور برآرند. (ناظم الاطباء). || چنگال باز. (ناظم الاطباء). || خار درخت. (ناظم الاطباء). || آلتی است که پیل را بدان رانند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).