کل
[کَل ل] (ع اِ) پشت کارد و پشت شمشیر. || وکیل. || ستم. || سختی. || اندوه. || یتیم. || آنکه وی را نه پدر باشد نه پسر. || (ص) مرد گرانجان بی خیر. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یقال: هو کل و هماکل و هم کل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (اِ) ثقل و گرانی. تثنیه و جمع در وی یکسان است. بعضی آن را بر کلول جمع بندند خواه مذکر باشد یا مونث. (ناظم الاطباء). گرانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان القرآن). || عیال مرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن). و منه قوله تعالی: «وهو کل علی مولاه». (قرآن 16/76) (منتهی الارب) (آنندراج). || اعیا. خستگی. تعب. (ناظم الاطباء). || (ص) زبان کند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). گنگ و لال. (غیاث). || شمشیر کند. || بینائی کند. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (مص) کند شدن شمشیر و جز آن. (ازمنتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). || سست شدن زبان. درماندن از ادای کلام. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) کند شدن زبان. (غیاث) (تاج المصادر بیهقی). || کند شدن بینائی. ضعیف شدن بینائی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || کند شدن چشم. (تاج المصادر بیهقی). || سست شدن باد. چندان نوزیدن آن. (ناظم الاطباء). کند شدن باد. (تاج المصادر بیهقی). || بی فرزند و بی پدر گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || مانده شدن. (آنندراج). کلال. کلاله. کلوله. کلول. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).