کشیکچی
[کَ / کِ] (ترکی، ص مرکب، اِ مرکب) حارس. پاسبان. قراول. (ناظم الاطباء) : بدانکه اهالی فارس را در قدیم الایام عادت این بوده که هرآنچه از مردم در کوچه به سرقت برده شود از کشیکچیان گرفته شود و بدین واسطه ایشان بیدار و هوشیار بوده مردم را محافظت می نمود. (قاموس کتاب مقدس).
- کشیک چی باشی؛ رئیس قراولان.
|| پلیس. (یادداشت مؤلف). || دشنامی است به معنی سردمدار. (یادداشت مؤلف).
- کشیک چی باشی؛ رئیس قراولان.
|| پلیس. (یادداشت مؤلف). || دشنامی است به معنی سردمدار. (یادداشت مؤلف).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.