کرنده
[کُ رَ دَ / دِ] (اِ) کرند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). میدان. (برهان) (آنندراج). میدان اسب دوانی. (ناظم الاطباء). || کرنگ. کرند. کرن. (حاشیهء برهان چ معین). رنگ مخصوص اسب. (برهان) (آنندراج). کران. (حاشیهء برهان چ معین). اسبی که رنگ آن زرد و بور باشد. (ناظم الاطباء). || حلقه و جرگهء مردم. (برهان) (آنندراج). جرگه و حلقه زدن مردمان. (ناظم الاطباء). کرنگ. (حاشیهء برهان چ معین). || دیگ رنگرزی. (برهان) (آنندراج). دیگ رنگرزی که در آن رنگها جوشانند. (ناظم الاطباء). || (اِخ) رودخانهء زردکوه مسکن لران باشد. (برهان) (آنندراج). نام رودخانه ای که از زردکوه اصفهان که مسکن لران است می گذرد. (ناظم الاطباء). ظاهراً صورتی از کرنگ مخفف کوهرنگ است. رجوع به کرند، کرنگ و کوهرنگ شود.