کد
[کَ] (اِ)(1) خانه باشد و به عربی بیت خوانند. (برهان). خانه و آن را کت نیز گویند چه در پارسی تا با دال مبدل می شود. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) :
کدخدایی همه غم و هوس است
کد رها کن ترا خدای بس است.سنائی.
|| ده. (غیاث اللغات). و رجوع به کدخدا و کدبانو و کدواده و کدیور و نظایر آن و کلمهء کت شود. || تخت. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). رجوع به کت شود. || بمعنی نخست و اول هم آمده است. (برهان). نخست و اول. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً همان تخت است که به اشتباه نخست خوانده شده است.
(1) - اوستایی kata (کنده)، پهلویkatak(خانه)، وخی ket، سریکلی ced، شغی cid. (حاشیهء برهان چ معین).
کدخدایی همه غم و هوس است
کد رها کن ترا خدای بس است.سنائی.
|| ده. (غیاث اللغات). و رجوع به کدخدا و کدبانو و کدواده و کدیور و نظایر آن و کلمهء کت شود. || تخت. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). رجوع به کت شود. || بمعنی نخست و اول هم آمده است. (برهان). نخست و اول. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً همان تخت است که به اشتباه نخست خوانده شده است.
(1) - اوستایی kata (کنده)، پهلویkatak(خانه)، وخی ket، سریکلی ced، شغی cid. (حاشیهء برهان چ معین).