کد
[کَدد] (ع مص) رنجانیدن کسی را. (منتهی الارب). رنجانیدن. (تاج المصادر بیهقی). || خواستن از کسی کد کاری را. (منتهی الارب). خواهش کردن از کسی کوشش در کاری را. (ناظم الاطباء). || کشیدن چیزی را جامد باشد یا سائل. (منتهی الارب). کشیدن چیزی و کندن به دست خود خواه جامد باشد آن چیز یا روان. (از ناظم الاطباء). || اشارت کردن با انگشت. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رنج و ستهیدن در خواهانی چیزی. الحاح کردن در طلب و خواهانی چیزی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شدت و سختی در کار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). اشتداد در عمل. (از اقرب الموارد). || در تعب و مشقت انداختن کسی را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در رنج و تعب و سختی در کار واقع شدن. (از ناظم الاطباء) :
تا مدد گیرد ازو هر صورتی
از کمال و از جمال و قدرتی
باز بی صورت چو پنهان کرد رو
آمدند از بهر کد در رنگ و بو.مولوی.
|| شانه کردن سر را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کوفتن زمین را به پای خود پس کوبیده شدن. (از ناظم الاطباء).
تا مدد گیرد ازو هر صورتی
از کمال و از جمال و قدرتی
باز بی صورت چو پنهان کرد رو
آمدند از بهر کد در رنگ و بو.مولوی.
|| شانه کردن سر را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کوفتن زمین را به پای خود پس کوبیده شدن. (از ناظم الاطباء).